در این مدت، فقط مردم کوست سالیش این هودی را می پوشیدند.
با این حال، در دهه ۱۹۲۰، در دوره ای که صنایع دستی بومی توسط مهاجران به عنوان کلکسیونی ارزشمند تلقی می شد، ژاکت ها توجه خارجی ها را به خود جلب کردند.
ماموران هندی مدیران فدرال سیاست بومی لباس ها را به نمایشگاه ها و نمایشگاه ها فرستادند و شهرت خود را در بازار غیر بومی افزایش دادند.
در پاسخ به این علاقه، بافندگان شروع به فروش هودی دخترانه مشکی خود به بازرگانان در مرکز شهر دانکن، ویکتوریا و ونکوور کردند.
در دهه ۱۹۳۰، دولت کانادا تلاش کرد تا با آموزش بافتنی در مدارس مسکونی، کالایی سازی هودی ها را تقویت کند تا ژاکت ها بتوانند درآمد بیشتری برای جوامع بومی ایجاد کنند.
همانطور که اچ. گراهام، یک مامور هندی کوویچان در روزنامه محلی The Cowichan Leader در سال ۱۹۳۴ توضیح داد، «تجارت فزاینده با ژاکت کمک بزرگی به رفاه خود هندی ها کرده است، و از این طریق [به] منفعت غیرمستقیم برای دولت سلطه.» در نهایت، بافندگی به یک منبع ثانویه درآمد تبدیل شد.
هنگامی که زنان بافندگی خود را می فروختند، به سراسر بریتیش کلمبیا و ایالت واشنگتن سفر می کردند، در حالی که کارهای فصلی از جمله چیدن توت و کنسرو ماهی را نیز تکمیل می کردند.
بافنده های ساحلی سالیش همیشه از هودی درآمد ناچیزی داشته اند.
یکی از دلایل آن این است که برای فروش ژاکت ها در فروشگاه های خاص، بسیاری از بافنده ها مجبور به پرداخت پول گران قیمت پشم از همان فروشگاه شدند.
علاوه بر این، خریداران قیمت های منصفانه ای را به بافندگی ها ارائه نکردند. به دلیل انزوای بیشتر جوامع کوست سالیش در دهه ۱۹۳۰، آنها برای انتقال محصول خود به بازار به خریداران واسطه وابسته بودند.
قانون هند این وابستگی را تقویت کرد. در صورت ذخیره، مردم بومی نمیتوانستند برای ایجاد کسبوکار خود از بانک کمک مالی دریافت کنند.
در نهایت، کالایی شدن هودی ها بازاری را برای تولید انبوه و ارزان قیمت ایجاد کرد که رقابت بافنده های Cowichan با محصولات دست ساز و اغلب گران ترشان دشوار بود.
با این حال، بسیاری از بافندهها به کار خود ادامه دادهاند البته اغلب به عنوان یک تلاش پاره وقت – به عنوان ابزاری برای تأمین درآمد اضافی برای آنها و خانوادههایشان.
دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.